رِکـس‌مـوویـــز

هنگامی که یک دختر 8 ساله به طور مرموزی در دریاچه کادو ناپدید می‌شود، این اتفاق، زنجیره‌ای از مرگ‌ها و ناپدید شدن‌های گذشته را به هم پیوند داده و برای همیشه زندگی یک خانواده را تغییر می‌دهد و ...

When an 8-year-old girl disappears on Caddo Lake, a series of past deaths and disappearances begin to link together, altering a broken family's history.

یک کارآگاه پلیس اهل بوستون، پس از یک حادثه کاری که منجر به ناشنوایی او می‌شود، دوباره به کار خود بازمی‌گردد. حال او و همکارش درگیر یک پرونده خطرناک شده و باید از یک شاهد قتل که ناشنوا است و در یک آپارتمان ناامن زندگی می‌کند، محافظت کنند. اما در این میان فردی به نام لینچ، رهبری یک گروه از پلیس‌های فاسد را بر عهده دارد، که مصمم هستند شاهد را از بین ببرند تا از شهادت دادن او جلوگیری کنند. حال این اتفاق باعث ایجاد یک درگیری پرتنش میان آن‌ها می‌شود و ...

A detective with hearing loss and a deaf witness to a murder must lean on each other to outsmart killers they can't hear coming when cornered in an abandoned apartment block.

هنگامی که یک نیروی اهریمنی غیرقابل توصیف دنیا را فرا می‌گیرد، تنها پناهگاه یک مادر و پسران دوقلوی او، خانه و پیوند محکم میان آن‌هاست. آن‌ها باید همیشه با طناب به هم متصل باشند و هرگز از هم جدا نشوند، اما زمانی که یکی از پسرها واقعی بودن این نیروی اهریمنی را زیر سوال می‌برد، پیوندهایی که آن‌ها را به هم گره زده بود، قطع شده و یک مبارزه وحشتناک برای بقا آغاز می‌شود و ...

A family that has been haunted by an evil spirit for years. Their safety and their surroundings come into question when one of the children questions if the evil is real.

فیلم در مورد مردی جوان به نام یانگ ایل است که یک گروه از قاتلین قراردادی را رهبری می‌کند. یانگ ایل به عنوان طراح در گروه فعالیت می‌کند و قتل‌ها را به صورت مرگ تصادفی جلوه می‌دهد تا هیچکس به ماهیت واقعی آن‌ها پی نبرد. یانگ ایل در حین اجرای یکی از قتل ها دچار سانحه می شود و به سختی زنده می ماند حالا او به همه اطرافیان خود مشکوک است تا بفهمد چه کسی پشت این حادثه است...

The story is about a hitman named Brain who suffers an accident during a murder and struggles to survive while suspecting everyone around him to find out who is behind the accident after barely surviving.

پس از اینکه کودکی با قدرت‌های مرموز در یک دهکده ساحلی کوچک ظاهر می‌شود، آرامش و صلح را بهم زده و دهکده را در آستانه یک جنگ داخلی قرار می‌دهد. زیرا ساکنان دهکده در مورد اینکه آیا این کودک برای هدف معنوی بزرگتری فرستاده شده است، با یکدیگر اختلاف نظر دارند و ...

After the mayor of an idyllic island village discovers a child with mysterious powers awash on their shores, the once peaceful community devolves into civil war, torn over the belief that the child is the next saviour.

متل دستینو محلی برای ابراز امیال، خشونت و قدرت است. اما با ورود یک غریبه به این مکان، شرایط دستخوش تغییراتی می‌گردد و ...

Under the burning sky on a roadside on the coast of Ceará, Motel Destino is the scene of dangerous games of desire, power and violence. One night, the arrival of young Heraldo definitively transforms the daily life of the place.

فیلم داستان سه دوست صمیمی که از بی‌توجهی و بدرفتاری همسرانشان خسته شده‌اند. آنها مصمم هستند شرایط را تغییر دهند و برای رسیدن به هدف خود، دست به اقدامی جسورانه می‌زنند. اما ...

Three girlfriends, neglected and mistreated by their husbands, plan to take revenge on them with the help of an experienced man in this type of job.

هنگامی که یک رهبر مرموز حکومت خود را در زندان بزرگ و ترسناک پلتفرم، که مجرمان مختلفی را در خود جای داده است، آغاز می‌کند، یک ساکن جدید، درگیر نبرد علیه این روش بحث‌برانگیز و مبارزه با سیستم تغذیه وحشیانه می‌شود، اما ....

A thrilling physical journey that allows an approach to the darkness, where it is scary to look. It appeals to the viewer's civil responsibility and forces them to face the limits of their own solidarity.

زندانی چند طبقه که در هر طبقه ی آن یک سلول و در هر سلول آن دو نفر قرار دارند. در این زندان یک سکو از بالا به پایین به زندانیان غذا می دهد و این کار تنها دو دقیقه در روز انجام می گیرد. کسانی که در طبقه های بالایی قرار دارند به خوبی غذا داده می شوند اما افراد طبقه های پایین گرسنگی می کشند.

In a prison where inmates are fed on a descending platform, those on the upper levels take more than their fair share while those below are left to starve on scraps, and one man decides to change the system.

هنگامی که یک آدمکش بزرگ به یک بیماری لاعلاج مبتلا می شود، تصمیم می گیرد قبل از اینکه دیر شود،کنترل اوضاع را خودش بدست بگیرد و جمعی از آدمکشهای خبره را برای کشتن خودش استخدام می کند، اوضاع زمانی پیچیده می شود که متوجه می شود که افراد استخدام شده، دوست دختر باردار سابقش را نیز هدف قرار داده اند...

When a hitman is diagnosed with a terminal illness, he decides to take a hit out on himself. But when the very hitmen he hired also target his ex-girlfriend, he must fend off an army of assassin colleagues.